به نام خدا
زن داری را از خروس یاد بگیر
استاد بزرگوار ما جناب حجة الاسلام آقا سید م...شیرازی که اساساً بذله گو بود
و گاه در این حوزه طریق افراط می پیمود، نقل می کرد که ما در حیاط خانه مان
یک مرغـدانی از توری فلزی داشتیم که در آن چهار، پنج مرغ و یک خروس نگهداری می شد.
روزی خانم با شتاب به اتاق من آمد و گفت: بیا! بیا! و مرا هراسان به حیاط کشاند،
دیدم که گربه ای آمده در اطراف لانه ی مرغها پرسه می زند، از آن طرف خروس
با داد و فریاد و بالا و پایین پریدن می خواهد او را از لانه دور کند. خانم وقتی این صحنه را به نظر من رساند،
گفت: زن داری را از این یاد بگیر، نگاه کن که چطور برای حفظ خانواده اش خود را به آب و آتش می زند!
ایشان گفت بلافاصله، جواب دادم :
« او چهار، پنج زن دارد، تو هم اجازه بده من چهار زن داشته باشم، آن وقت من هم بالای بام شب و روز نگهبانی می دهم.»
این خاطره مربوط به سال 1369است.