به نام خدا
برهانهای خداشناسی (1)
برهان فارابی از طریق وجوب:
اگر فرض کنیم سلسله ای از علل و معلولات را – خواه متناهی وخواه نامتناهی که در میان آنها واجب الوجود بالذّات نباشد، آنگاه آن سلسله بطور مجموع و هیچیک از آحاد آن جدا جدا، «وجوب» پیدا نخواهد کرد، و چون وجوب و ضرورت پیدا نمی کند، وجود پیدا نخواهد کرد.
بیان مفصّل: هر معلولی آنگاه وجوب و سپس ( به حسب رتبه، نه زمان) وجود پیدا می کند که امکان عدم به هیچ وجه در آن نباشد و به اصطلاح سد باب جمیع اعدام از وی شده باشد . ( اگر فرض کنیم وجود آن شیء هزار و یک شرط دارد و با نبودن هر یک از آن شروط آن شیء موجود نمی شود، لازم است تمام آن شروط بدون استثنا موجود باشد).اکنون اگر هر یک از آحاد سلسله و یا مجموع سلسله را در نظر بگیریم می بینیم وجوب ندارد، زیرا بدیهی است که خود آن واحد به دلیل آنکه ممکن بالذات است نمی تواند ایجاب کننده ی خود و سد کننده ی ابواب عدم برخود باشد . چون: درست است که اگر فرض کنیم علّت آن واحد یا علّت مجموع ( که جمیع آحاد است ) موجود باشد، معلول وجوب پیدا می کند. ولی فرض اینست که خود آن علّت نیز امکان عدم دارد و راه عدم بر معلول از طریق عدم علّتِ آن باز است. همچنانکه راه عدم آن علّت از طریق عدم علّتش نیز باز است و همینطور تا بی نهایت، یعنی هر یک از معلولها را در نظر بگیریم، راه عدم بر او از طریق عدم جمیع علل قبلی باز است. یعنی برای این معلول امکان عدم از راه امکان عدم جمیع آحاد مقدّم بر وی باز است. پس تمام سلسله در مرحله ی امکان است نه در مرحله ی وجوب، حال آنکه تا به مرحله ی وجوب نرسد، وجود پیدا نمی کند و تنها با وجود واجب الوجود بر سلسله است که تمام امکانات عدم سد می شود. ولکن چون نظام هستی موجود است، پس واجب است. و چون واجب است، پس واجب الوجود در رأس این نظام قراردارد و از ذات اوست که وجوب بر همه ی ممکنات فائض شده است.
بیان مجمل:
اگر در میان سلسله ی معلولات و علل، واجب الوجود بالذات نباشد.
آنگاه آن سلسله ( چه جمیعاً و چه تک تک ) وجوب پیدا نمی کند.
و اگر آن سلسله وجوب پیدا نکند آنگاه وجود پیدا نمی کند.
ولکن آن سلسله ( نظام هستی) وجود پیدا کرده است.
این برهان یک قیاس استثنایی متصّل مرکب است که رفع تالی و منتج می باشد. برای اثبات از آخر مقدّمات اقدام می کنیم، یعنی: مقدمه حملی را ( که بخاطر بداهت حذف شده است ) بکارگرفته ونتیجه ی بدست آمده را با مقدّمات قبلی در نظر گرفته و در نهایت واجب الوجود بالذات اثبات می شود.
شیوه ی عمل:
اگر در میان سلسله ی علل و معلولات واجب الوجود بلذات نباشد = P
آنگاه آن سلسله ( چه جمعاً و چه تک تک ) وجوب پیدا نمی کند= Q
در این صورت آن سلسله وجود نیز پیدا نمی کند =R
ولکن آن سلسله ( نظام هستی ) وجود پیدا کرده است
=~R
زبان غیرنمادی: که از آخر به اول برمی گردیم:
اگر سلسله علل و معلول فرضی وجوب پیدا نکند.
آنگاه وجود پیدا نمی کند.
ولکن وجود پیدا کرده است.
در نتیجه: سلسله ی علل و معلولات وجوب و ضرورت پیدا کرده است.
اگر در میان سلسلة علل و معلولات واجب الوجوب بالذّات نباشد.
آنگاه آن سلسله وجوب پیدا نمی کند.
ولکن « ثابت شد » این سلسله وجوب پیدا کرده است.
نتیجه: در میان سلسله علل و معلولات واجب الوجوب بالذات وجود دارد.
والحمد لله رب العالمین.