سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکتب قرآن و عترت

 به نام خدا

آخرین نفس


last Breath
From those around I hear a Cry,
A muffled sob, a Hopeless sigh,
I hear their footsteps leaving slow,
And then I know my soul must Fly!
A chilly wind begins to blow,
within my soul, from Head to Toe,
And then, Last Breath escapes my lips,
It"s Time to leave. And I must go!
So, it is True (But it"s too Late(
They said: Each soul has its Given Date,
When it must leave its body"s core,
And meet with its Eternal Fate.
Oh mark the words that I do say,
Who knows? Tomorrow could be your Day,
At last, it comes to Heaven or Hell
Decide which now, Do not delay !
Come on my brothers let"s pray
decide which now, do not delay!
Oh GOD! Oh GOD! I can not see !
My eyes are Blind! Am I still me?!
Or has my soul been led astray,
And forced to pay a Priceless Fee ?!
Alas to Dust we all return,
Some shall rejoice, while others burn,
If only I knew that before
The line grew short, and came Turn!
And now, as beneath the sod
They lay me (with my record flawed(,
They cry, not knowing I cry worse,
For, they go home, I face my God!
Oh mark the words that I do say,
Who knows that I so say,
Who knows? Tomorrow could be your Day,
At last, it comes to Heaven or Hell
Decide which now, Do not delay !
Come on my brothers let"s pray
decide which now, do not delay....


 

شرح مختصری در باره ی این سرود
-------------

این سروده زبان حال کسی است که بر بستر مرگ افتاده در حالی که گریه ی مردم را در اطراف خود می شنود

و چهره های مأیوس آنان را می بیند و از سویی می داند که به زودی خواهد مرد و زندگی را بدرود خواهد گفت.

و درک می کند که مرگ حقیقت است ولی او دیر آن را فهمیده است.

و هر انسانی به زودی در پیشگاه  پروردگار، در رابطه با اعمالش مورد حسابرسی و باز خواست قرار خواهد گرفت.
  این محتضر می گوید: چه کسی می داند که او امروز از دنیا رفته و ای بسا روز مرگ تو همین فردا باشد.
وسرانجام هر کسی بهشت یا جهنم است که بی تأخیر وضع او روشن خواهد شد.
 سپس برادران و خواهران را به نماز و دعا فرا می خواند، زیرا نماز توشه ی آخرت و مایه ی پاداش است.
و می گوید: همه ی ما سرانجام به زیر خاک خواهیم رفت، برخی سعادتمند و برخی درآتش خواهیم بود.
 سپس تمنّا می کند پس از این که به حقیقت پی برده است او را بار دیگر به دنیا برگردانند تا کار نیک انجام دهد.

سپس وقتی می بیند بر او می گریند، خاطرات خود را مرور می کند و می گوید:

آنان می گریند و نمی دانند که من با تلخی بیشتری می گریم سپس جان به جان آفرین تسلیم می کند،

اطرافیان پس از دفن او به خانه بر می گردند و او برای حضور در پیشگاه پروردگارش می رود.


 توجه: قرائت این سرود با کیفیتی زیبا و جذّاب در قالب فلش صورت گرفته است، هر یک از دوستان

تمایل دارد، اعلام کند تا آن رااز طریق ایمیل برای او بفرستم.