مکاشفات امیرالمؤمنین(ع) (شماره1)
قطب الدین کیذرى در شرح نهج البلاغه در ضمن مکاشفات امیر المؤمنین علیه السّلام از امام صادق علیه السّلام روایت مىکند که على علیه السّلام فرمودند: من در یکى از باغهاى فدک بودم که حضرت رسول آن باغها را به فاطمه داده بودند، زنى نزد من آمد در حالى که بیلى در دست داشتم و مشغول کار بودم.آن زن مقابل من قرار گرفت و من از جمال آن در شگفت شدم و او را به بثبنه دختر عامر جمحى تشبیه کردم که یکى از زنان زیباى قریش به شمار مى رفت، گفت: اى فرزند ابوطالب با من ازدواج کن تا تو را از این بیل راحت سازم و خزائن دنیا را به تو بدهم و تو همیشه تا آنگاه که در دنیا هستى مالک باشى.به آن زن گفتم: شما که هستید و از کجا آمده اید تا از خاندانت تو را خطبه- خواستگاری- کنم، گفت من دنیا هستم، به او گفتم برگرد و شوهرى دیگر طلب کن تو شایسته همسرى من نیستى، این را گفتم و به کار خود مشغول شدم. (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64- ترجمه عطاردى)، ج2، ص: 520)