به نام خدا
به یمن آستان بوسی مولی الموحدین علی علیه السلام سرودم:
بیچاره آن که چون تو شاه ندارد
هر که شناسد ترا، گناه ندارد
در حرمت بامداد محشر کبراست!
هیچ کجا چون نجف پگاه ندارد
آمده بر در گه تو سائل محتاج
آن که کنون در بساط، آه ندارد
«گر چه سیه رو شدم، غلام تو هستم
خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟!»
در طلب شهر علم، هر که بر آید
جز ره درگاه تو که راه ندارد!
هر کس محراب و مسجدت به نظر دید
هیچ نظر سوی خانقاه ندارد
گشته ز مهرت چو باغ جان محبان
ای خنک آن دل جز این گیاه ندارد
حسین صفره- صفا