سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکتب قرآن و عترت

قلم‌های روان شده آگاهان بین‌المللی درباره‌ی فتنه 88

Thierry Meyssan «تیری می سان» تحلیل گر سیاسی فرانسوی و موسس پایگاه اینترنتی «ولاتایر» (Volataire) است که مقالات متعددی در حوزه روابط بین الملل به زبان های انگلیسی، عربی، اسپانیایی و روسی به رشته تحریر درآورده است.
وی همچنین دارای تألیفات زیادی است که از جمله می توان به دو کتاب به نام های «یازده سپتامبر دروغ بزرگ» و «پنتاگیت» اشاره کرد.
«می سان» در مقاله ای با عنوان «شکست انقلاب رنگی در ایران» (
Color Revolution Fails in Iran)، از فتنه سال گذشته در ایران با نام «انقلاب سبز» یاد نموده و پیرامون آن نوشته است: «انقلاب سبز، آخرین مدل و جدیدترین نسخه از انقلاب های رنگی است که در ایران با شکست مواجه شد.» وی در بخش نخست نوشتارش به پیشینه انقلاب های رنگی در کشورهای مختلف جهان پرداخته و نقش آمریکا در طراحی، هدایت و حمایت از انقلاب های رنگی و مخملین را تشریح می نماید.
«تیری می سان» در بخش دیگری از نوشتارش با عنوان «انقلاب سبز» (
The Green Revolution) پیرامون فتنه 1388 می نویسد: «عملیات و سناریوی انقلاب رنگی که درسال 2009 در ایران به اجرا درآمد، در فهرست طویل انقلاب های قلابی و ساختگی قرار دارد.»
وی در صفحه ششم مقاله اش به طراحی این عملیات درسال 2007 اشاره نموده و در ادامه می نویسد: «در ابتدا، کنگره آمریکا، لایحه تخصیص بودجه 400 میلیون دلاری برای پروژه تغییر نظام در ایران را با اکثریت آراء تصویب کرد. البته این بودجه، به غیراز سرمایه گذاری های صورت گرفته توسط موسسه اعانه ملی برای دموکراسی (
NED)، سازمان سیا و سازمان آمریکایی برای توسعه بین المللی (USAID) بود.»
این تحلیل گر مشهور اروپایی با اذعان به نامشخص بودن چگونگی هزینه کرد این بودجه، دریافت کنندگان بودجه 400میلیون دلاری آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را به شرح زیر معرفی می کند:
1- یکی از آقازاده ها(1)
2- سلطنت طلبان
3- سازمان منافقین
نویسنده کتاب، «یازده سپتامبر دروغ بزرگ» پیرامون چگونگی تصمیم سردمداران کاخ سفید برای انقلاب رنگی در ایران می نویسد:
«پس از آنکه رئیس ستاد کل نیروهای مسلح آمریکا تأیید کرد نباید هیچ گونه حمله نظامی علیه ایران صورت گیرد، دولت بوش تصمیم گرفت یک انقلاب رنگی در ایران، به راه اندازد. سپس این تصمیم به تأیید دولت اوباما نیز رسید. نقشه ها و برنامه های مربوط به پروژه انقلاب رنگی در ایران که در سال 2002 توسط مؤسسه «آمریکن اینترپرایز» و با همکاری اسرائیل طراحی شده بود، دوباره به جریان افتادند.»
این نویسنده فرانسوی در یکی از مهمترین بخش های مقاله اش به مراحل انقلاب رنگی در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران می پردازد و این مراحل را به شرح زیر برشماری می کند:
-حمایت گسترده از یک نامزد انتخاباتی(2)
-به چالش کشاندن نتایج انتخابات ریاست جمهوری
-خرابکاری وسیع و گسترده
-سرنگونی دولت احمدی نژاد و نظام دینی
-برپایی دولت انتقالی توسط میرحسین موسوی
«تیری می سان» در نوشتار خود، «مایکل لدین» (یکی از هدایت گران عملیات های سری و پنهان آمریکا) و «موریس آمیتای» (یکی از مدیران سابق کمیته امور عمومی آمریکا(3)- اسرائیل موسوم به آیپک
AIPAC) را مسئول پروژه انقلاب رنگی در ایران معرفی و تصریح می کند برای پیشبرد پروژه مذکور، شبکه یکپارچه اینترنت نیز بسیج شده بود.
وی سپس به نقش سازمان منافقین در پروژه انقلاب رنگی در ایران می پردازد و تصریح می کند که؛ «سازمان مجاهدین ]منافقین[ خلق در طول اعتراضات انتخاباتی ریاست جمهوری اخیر ایران، تدارکات و تجهیزات لازم برای خرابکاری ارائه کردند، آنها مسئول تحریک زد و خوردهای خیابانی میان طرفداران و مخالفان احمدی نژاد بودند که علاوه بر تحریک در همین درگیری ها نیز حضور داشتند.»
این نویسنده و تحلیل گر سیاسی غربی در انتهای مقاله خود می نویسد؛ «پروژه و سناریوی بی ثبات کردن ایران با شکست مواجه شد، زیرا حرکت اصلی این طرح که در پس انقلاب های رنگی قرار داشت به درستی اجرا نشد» وی در این قسمت عوامل شکست انقلاب رنگی در ایران را به شرح زیر ذکر می کند:
-مردم در ایران در تله نیفتادند. آنها پذیرفتند که احمدی نژاد، مسئول تشدید تحریم های اقتصادی آمریکا برضد تهران است.
-موسوی نتوانست کانون نارضایتی های عمومی برضد احمدی نژاد را به خوبی مدیریت کند.
«می سان» پیرامون چگونگی مدیریت بحران توسط مسئولین نظام نیز می نویسد: «مقامات ارشد نظام از برگزاری هرگونه تظاهرات اعتراض آمیز ممانعت بعمل آوردند. آنان اجازه دادند تا طراحان اصلی این توطئه، چهره واقعی خودشان را نشان دهند. به این ترتیب، ناآرامی ها و اعتراضات به مناطق حومه تهران محدود شد.»
نویسنده مقاله «شکست انقلاب رنگی در ایران» بخش پایانی نوشتار خود را به رسانه های غربی و نقش آنان در تحریک افکارعمومی اختصاص داده است. وی دراین خصوص تصریح می کند که: «باید متذکرشد که تبلیغات از رسانه های گروهی کشورهای غربی، نقش موفقیت آمیزی دراین اعتراض ها از خود به نمایش گذاشتند. افکار عمومی بین المللی واقعا به این یقین رسیدند که دومیلیون نفر از مردم ایران به خیابان ها ریختند، در حالی که رقم واقعی ده برابر کمتر از این مقدار بوده، این مبالغه های تبلیغاتی کمک شایانی کرد، زیرا آنها نیازی به ارائه مدرک برای ادعاهای خود نداشتند.»
¤ معنادارشدن حوادث قبل و بعد از انتخابات
مطالب این نویسنده غربی به عنوان یکی از مصادیق قلم های روان شده آگاهان بین المللی، بخشی از ماهیت و پشت پرده فتنه 88 را نمایان می سازد. این مقاله از یک سو نقش آمریکا و رسانه های غربی در توطئه براندازی نظام جمهوری اسلامی را برملا می کند و ازسوی دیگر رابطه معناداری را بین مراحل پنج گانه طرح آمریکا برای انقلاب رنگی در ایران با رخدادهای قبل و بعد از انتخابات، ترسیم می نماید.«تیری می سان» در اولین مرحله از مراحل پنجگانه انقلاب رنگی درایران به حمایت از نامزدی که توسط (یک شخصیت محوری) انتخاب شده اشاره کرد. در تطابق این مرحله با رخدادهای قبل از انتخابات، آیا عدم حمایت حزب کارگزاران سازندگی از نامزدی آقای خاتمی و حمایت ناگهانی این حزب از آقای موسوی، نمی تواند معنادار باشد؟ آیا تغییر 180درجه ای مجمع روحانیون، سازمان منحله مجاهدین انقلاب، حزب غیرقانونی مشارکت و حمایت برق آسای آنان از آقای موسوی نشاندهنده تطابق معنادار اقدامات با مرحله اول از مراحل پنجگانه انقلاب رنگی درایران نیست؟
نویسنده و تحلیلگر فرانسوی، به چالش کشاندن نتایج انتخابات ریاست جمهوری درسال 88 را به عنوان مرحله دوم طراحی آمریکا برای انقلاب رنگی در ایران می داند. با این اوصاف، القاء تقلب در انتخابات و اصرار بر آن، عدم تمکین به قانون و بهره نگرفتن از ساز و کارهای قانونی برای اعتراض به نتیجه انتخابات، نپذیرفتن رأی مردم و همچنین دعوت به اردوکشی خیابانی و نافرمانی مدنی، موید رابطه معنادار این اقدامات با مرحله دوم طرح آمریکا می باشد.
خرابکاری وسیع و گسترده به عنوان سومین مرحله از سناریوی آمریکا برای انقلاب رنگی در ایران با به مخاطره انداختن امنیت ملی ازسوی فتنه گران و عناصر گروهکهای ضدانقلاب در حوادث پس از انتخابات معنادار می گردد. درمرحله سوم طرح مذکور با سوق دادن کشور به لبه پرتگاه ناامنی و وادارنمودن مسئولین نظام به پذیرش بدعت ابطال انتخابات، عملا زمینه لازم برای عملیاتی شدن مرحله سوم و چهارم سناریوی آمریکا فراهم می گردید.
سرنگونی دولت احمدی نژاد و نظام دینی و برپایی دولت انتقالی توسط میرحسین موسوی به عنوان مراحل چهارم و پنجم طرح آمریکا برای تغییر نظام سیاسی درایران با شعارهای فتنه گران و عناصر ضدانقلاب در حوادث پس از انتخابات معنادار می شود. در این رابطه شعار «جمهوری ایرانی» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» موید تلاش برای پیاده سازی دومرحله مذکور می باشد.
همچنین درمقاله این نویسنده مشهور اروپایی به سه جریان (سلطنت طلبان، منافقین و فتنه گران) به عنوان دریافت کنندگان بودجه 400 میلیون دلاری آمریکا برای انقلاب رنگی در ایران اشاره می شود. این مهم از پیوند شوم فتنه گران با سلطنت طلبان، منافقین و سایر گروهک های ضدانقلاب رمزگشایی می نماید و مواضع برخی از سران و عوامل فتنه را معنادار می کند، در این رابطه می توان به موارد زیر اشاره داشت:
حمایت برخی سران فتنه از معدومین سلطنت طلب موسوم به انجمن پادشاهی که با بمب گذاری در شیراز تعدادی از مردم این شهر را به شهادت رساندند.
حمایت از قداست شکنان روز عاشورا با عنوان «مردمی خداجو» توسط یکی ازسران فتنه، این حمایت درحالی انجام شد که عناصر پدیده آورنده این حادثه غم بار، بعضا وابسته به سلطنت طلبان، منافقین و فرقه های ضاله بودند.
حمایت تلویحی از گروهک تروریستی منافقین با محکوم نمودن اعدام تروریست های وابسته به این گروهک در دهه 60
¤ بخش پایانی
برجسته سازی فرازی از بیانات رهبرمعظم انقلاب در دوازدهم آبان امسال و توجه دادن به آن، هدف این یادداشت است. از این رو دربخش پایانی این نوشتار، سخنان معظم له در دیدار دانشجویان و دانش آموزان پیرامون قلم های روان شده آگاهان بین المللی درخصوص فتنه88 نقل می شود:
«چندسال بعد که قلم های بسته شده آگاهان بین المللی روان شود، خواهید خواند که چه توطئه بزرگی پشت فتنه 88 بود و چه قصد عجیبی داشتند.»
1- تیری می سان در مقاله خود به صراحت از افراد نام برده است و حتی به ارتباط برخی از اعضاء خانواده این آقازاده با مایکل لدین نیز اشاره دارد.
2- تیری می سان دراین بخش اشاره به حمایت یک شخصیت محوری دارد.
3- می سان درمقاله مذکور علاوه بر ذکر سوابق مایکل لدین و موریس آمیتای به نقش این دو با موضوع ایران گیت (ماجرای مک فارلین) و نیز روابط آنها درتهران اشاره دارد که دراینجا به خاطر پاره ای از ملاحظات، از ذکر نام وی خودداری می گردد
.

 

(رضا سراج،کیهان-19/8/89)