• وبلاگ : مكتب قرآن و عترت
  • يادداشت : مقايسه اي ميان: تورات، انجيل، قرآن و علم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي رضايي 
    دکتر مصطفي چمران در سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شدوي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشتة الکترومکانيک فارغ‏التحصيل شد و يک‏سال به تدريس در دانشکدة‌ فني پرداخت.
    وي در همة دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به امريکا اعزام شد و پس از تحقيقات‏علمي در جمع معروف‏ترين دانشمندان جهان در دانشگاه کاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه امريکا –برکلي- با ممتازترين درجة علمي موفق به اخذ دکتراي الکترونيک و فيزيک پلاسما گرديد.

    فعـاليت‏هاي اجتماعي
    از 15سالگي در درس تفسير قرآن مرحوم آيت‏الله طالقاني، در مسجد هدايت، و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شرکت مي‏کرد و از اولين اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سياسي دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملي شدن صنعت‏نفت شرکت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداري از نهضت‏ملي ايران در کشمکش‏هاي مرگ و حيات اين دوره بود. بعد از کودتاي ننگين 28 مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق،‌ به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سخت‏ترين مبارزه‏ها و مسئوليت‏هاي او عليه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ايران، بدون خستگي و با همه قدرت خود، عليه نظام طاغوتي شاه جنگيد و خطرناک‏ترين مأموريت‏ها را در سخت‏‏ترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيددر امريکا، با همکاري بعضي از دوستانش، براي اولين‏بار انجمن اسلامي دانشجويان امريکا را پايه‏ريزي کرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در کاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در امريکا به شمار مي‏رفت که به دليل اين فعاليت‏ها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي‏شود. پس از قيام خونين 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان به رهبري امام‏خميني(ره) دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت‏ساز مي‏زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب مي‏کند و به همراه بعضي از دوستان مؤمن و هم‏فکر، رهسپار مصر مي‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترين دوره‏هاي چريکي و جنگ‏هاي پارتيزاني را مي‏آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مي‏شود و فوراً مسئوليت تعليم چريکي مبارزان ايراني به عهدة او گذارده مي‏شود
    به علت برخورداري از بينش عميق مذهبي، از ملي‏گرايي وراي اسلام گريزان بود و وقتي در مصر مشاهده کرد که جريان ناسيوناليسم عربي باعث تفرقة مسلمين مي‏شود، به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذيرش اين اعتراض گفت که جريان ناسيوناليسم عربي آنقدر قوي است که نمي‏توان به راحتي با آن مقابله کرد و با تأسف تأکيد مي‏کند که ما هنوز نمي‏دانيم که بيشتر اين تحريکات از ناحية دشمن و براي ايجاد تفرقه در بين مسلمانان است. به دنبال آن، به چمران و يارانش اجازه مي‏دهد که در مصر نظرات خود را بيان کنند