سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکتب قرآن و عترت


عرضه انسان بر قرآن کریم، از بهترین دستورات اهل بیت (ع)
بهترین دستوری که اهل بیت (ع) به ما دادند، این است که ما خودمان را بر قرآن و عترت عرضه کنیم؛ یعنی اینها میزان خوبی اند، ما هر روز خود را در این ترازو بسنجیم؛ ببینیم سبک شدیم، سنگین شدیم، تهی مغزیم یا وزینیم؛ چاره جز این نیست! ما باید خود را با این ترازو بسنجیم؛ اگر کسی خود را با ترازو وزن نکرد، این زندگی عمیاء (کورکورانه)دارد، این با تخمین دارد زندگی می کند. در فقه گفتند در خرید و فروش بالأخره مشاهده کافی نیست، حدس وتخمین کافی نیست؛ اگر آن کالا مکیل است، باید کیل بشود؛ اگر موزون است، باید وزن بشود؛ اگر ممسوح است، باید مساحت بشود؛ بالأخره باید با یک واحدی سنجیده بشود !
وجود مبارک پیغمبر (ص) به ما دستور داد: ز نوا قبل ان توزنوا(1)، قبل از اینکه شما را وزن کنند، شما خودتان را وزن بکنید؛ چون اگر ما خودمان را وزن نکردیم، در یوم المیزان بخواهند ما را وزن کنند، به ما سخت می گذرد ! فرمود: خودتان وزن کنید. اگر وزن کنیم، بالأخره یک ترازوئی لازم است که خود را بسنجیم یا نه ! وجود مبارک امام باقر فرمود (2)، ائمه دیگر (ع) فرمودند که شما خودتان را بر قرآن کریم عرضه کنید، با آن بسنجید.اگر قرآن میزان است، اگر سنّت اهل بیت (ع) میزان است؛ ما خود را با این ترازو باید بسنجیم. پس هم باید مراقب خودمان باشیم که در چه حدّیم و هم این ترازو را بشناسیم. حتماً باید اصول کلّی که در قرآن کریم ارائه شد یا در سنّت اهل بیت (ع) بیان شد؛ اینها را کاملاً بدانیم ! حالا یا اجتهاداً یا تقلیداً.

نشانه حقیقی انسانیّت در فرهنگ قرآن
آن راههای اجتهادی دقیق شاید مقدور همه ما نباشد، ولی یک راه عمومی را ذات أقدس له فراسوی همه ما نصب کرده است که همه ما می توانیم بفهمیم در راهیم یا بیراهه رفتیم؛ این را کاملاً می توانیم بفهمیم ! و آن این است که اگر کسی واقعاً انسان بود، مورد علاقه خداست؛ فرشته ها نسبت به او تلاش و کوشش می کنند، در خدمت اویند، در زمان حیات او، در زمان مرگ او در خدمت اویند. اگر کسی خدای ناکرده انسان نبود و به صورت، انسان بود؛ او مشکلات فراوانی دارد. حالا ما از کجا بفهمیم که واقعاً انسانیم ؟
انسان آن نیست که در کتاب های منطق و غیر منطق تعریف کردند، گفتند: حیوان ناطق ! یعنی یک حیوانی است که حرف می زند؛ حرف زدن نشانه انسانیّت نیست ! آنچه که از قرآن کریم بر می آید که الانسان ما هو، حقیقت انسان و هویت انسان چیست؛ این جنس و فصل مشخصی دارد. جنس و فصلی که قرآن ارائه می کند غیر از جنس و فصلی است که در کتاب های منطقی و مانند آن مطرح است ! در منطق و مانند آن یک عنوان به صورت جنس، یک عنوان به صورت فصل در تعریف انسان گفته می شود که حیوان ناطق.
امّا در قرآن کریم دو عنصر محوری را ذکر کرده اند که این نشان انسانیّت انسان است؛ یکی خضوع و سجود فرشته ها در برابر او، یکی جحود شیاطین در برابر او. هر کسی این دو کار را یافت، این دو اصل را یافت؛ طوبی له و حسن مآب، این خوشحال است که انسان است ! اگر آدم باشد، یقیناً ملائکه در برابر او سجده می کنند و اگر آدم باشد، یقیناً شیطان به انکار او قیام می کند؛ او را منکر می شود، مقام او را انکار می کند. چون الآدم من هو ؟ آدم کسی است که فرشته ها سجود و شیاطین جحود داشته باشند در برابر او. فرشته ها او را بپذیرند و ابلیس ها او را انکار کنند. آدم وقتی نداند کی او را به رسمیّت می شناسد و کی او را به رسمیّت نمی شناسد؛ این معلوم می شود از خود بیگانه است،اگر سری به خود نزد؛ او شناسنامه اش را گم کرد در حقیقت ! اگر کسی نداند که چه گروهی او را به رسمیّت می شناسند، چه گروهی هم او را انکار می کنند؛ این معلوم می شود با خودش نبود!
عناصر محوری انسانیّت در قرآن کریم
اینها یک راههای عمومی است. قرآن راههای خصوصی فراوانی دارد، راههای تخصصی دارد؛ امّا قرآن که مخصوص علماء و حکماء و فقهاء و اینها نیست ! راه عمومی برای همه هست، هدیً ل لنّاس(3) است؛ یعنی اگر ما به خودمان سری بزنیم، بین خود و بین خدای خود حق را بخواهیم داور قرار بدهیم؛ نمی توانیم بفهمیم که فرشته در خدمت ما هست یا نه ؟! شیاطین ما را انکار می کند، ما را قبول دارد یا نکول دارد ! اگر کسی خدای ناکرده به دنبال دو تا وسوسه حرکت کرد، این مطمئن است که شیطان او را قبول دارد، شیطان در برابر او جحود و انکاری ندارد! او از یاران شیطان است !! اگر کسی در حوادث روزگار استقامت را از دست داد، در آزمون های الهی اهل استقامت نبود؛ این معلوم می شود که فرشته ها در خدمت او نیستند!
پس این دو عنصر محوری برای همه ما هست که تشخیص بدهیم. فرشته ها در پیشگاه انسانیّت ما خضوع دارند، دارند خدمت می کنند! علوم الهی را می آورند، کیل و رزق را زیر مجموعه میکائیل(ع) می آورد، روزی های طیّب و طاهر را می آورند؛ علم را زیر مجموعه جبرئیل می آورد، حیات جدید را زیر مجموعه اسرافیل(ع) می آورد، مرگ را هم هنگام رسیدن که گوارا باد، عزرائیل (ع) با تشریفات،فرشته ها را اعزام می کند که در هنگام مرگ،می آیند کنار بستر، با احترام می آیند، با سلام می آیند و روح را با احترام می گیرند؛ چه چیزی بهتر از این ؟! در همه این حالات ملائکه در خدمت انسانند، اگر کسی انسان باشد ! و شیطان هم همیشه انسان را انکار می کند و قبول ندارد !
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظلّه العالی) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمع کثیری از طلاب، دانشجویان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ خرداد 1385
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) وسائل الشیعه/ 16/ 99
(2) ر. ک: تحف العقول/ 284 ـ ( وص یّته (ع) ل جاب ر بن یزید الجعفی)
(3) بقره/ 185
خوان حکمت درماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر می شود.