مکتب قرآن و عترت
به نام خدا
حاج آقا مجتبی تهرانی هنگام تحویل سال نو چه کار می کردند؟
آنچه در پی می آید خاطره حجت الاسلام و المسلمین حسین تهرانی - فرزند حاج آقا مجتبی تهرانی - است که حال و هوای آن عالم ربانی را در زمان تحویل سال نقل کرده است که برای بهره گیری خوانندگان گرامی تقدیم می شود:
حاج آقا مقیّد بودند که حتماً برای لحظه سال تحویل در مشهد مقدّس باشند. چون زیارت امام رضا «علیه السلام» از زیارت بقیه اهل بیت به حسب ظاهر سهل الوصولتر بود، دوست داشتند که ابتدای سال را در حرم ایشان باشند. البتّه بعضی سال ها که لحظه تحویل سال نیمه های شب بود، ممکن بود که به حرم نروند، ولی مقیّد بودند که در مشهد باشند.
ایشان همیشه قبل از تحویل سال، مقیّد بودند که 365 مرتبه دعای «یا مقلّب القلوب» را به طور کامل بخوانند و برای اینکه این دعاها، تا لحظه تحویل سال تمام شود، از یک ساعت قبل از اعلام عید، شروع می کردند و مشغول خواندن این دعای شریف بودند.
ایشان بعد از لحظه سال تحویل هم، مقیّد بودند که اوّلین چیزی که میل می کنند، تربت امام حسین «علیه السلام» باشد. یعنی حضرت استاد در دو روز از سال، مقیّد بودند که اوّلین چیزی که می خورند، تربت امام حسین باشد؛ یکی عید فطر بود که در ابتدای روز با تربت کربلا افطار می کردند و یکی هم نوروز که بعد از تحویل سال، کمی از آن را میل می کردند.
http://www.kayhan.ir/911228/10.HTM#other1403
به نام خدا
هر دم از عمر می رود نفسی
چون نگه می کنم نمانده بسی
امام علی (علیه السلام) فرموده است:
«الفرصة تمرّ مرّ السحاب»
فرصت همچون ابر در حال گذر است.
یک سال دیگر از عمر ما گذشت، امیدوارم با برنامه ریزی و همّت بلند
سال پیش رو را به صورتی بسی بهتر از سال گذشته بگذرانیم.
به نام خدا
حدود 350 موضوع قرآنی و حدیثی برای پایان نامه
به نام خدا
برخی نوشته های مدیر وبلاگ:
http://www.ensani.ir/fa/22003/profile.aspx
متن کتاب «تاریخ حدیث شیعه در سده های دوازدهم و سیزدهم»
نگارش حسین صفره
http://www.hadith.net/n332-e4765.html
به نام خدا
عشق و تکلیف
دِی مرا گفت یکی فرزانه
عشق و تکلیف شود همخانه؟
گفتم از فقه تو می دانی هیچ؟
کَی مکلّف شده یک دیوانه؟
دکتر حسین صفره - صفا
به نام خدا
روایت محمدحسنین هیکل اندیشمند و روزنامه نگار معروف مصری از ملاقات هایش با دبیرکل حزب الله لبنان و شاه عربستان، فاصله شخصیت این دو سیاستمدار را نشان می دهد.
حسنین هیکل می گوید: با سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان به مدت 9 ساعت درباره همه مسائل مهم منطقه ای و بین المللی مذاکره کردم و این 9 ساعت بسیار سریع گذشت ولی احساس کردم که ملاقات نیم ساعته ام با ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان به اندازه یک قرن طول کشید.
به گزارش العالم، «هیکل» در پاسخ به این سوال که «در دیدارش با ملک عبدالله درباره چه موضوعی گفت و گو کرده»، اظهار داشت: «ملک عبدالله فقط یک سوال از من پرسید: و آن هم این بود که رابطه ات با زنان در این سن 80 سالگی چه طور است؟».
وی افزود: مطبوعات سعودی روز بعد نوشتند که ما در آن دیدار درباره مسائل مهم منطقه ای و بین المللی گفت وگو کردیم.(!) http://www.kayhannews.ir/910611/2.htm#other200
لبخندهای صلح
گه عاشقی اسباب نام و گاه ننگ است
گه قلب معشوق از بلور و گاه سنگ است
عشق حقیقی مایهی رشد و شکوه است
عشقی که ننگ آرد پدید، آن عشق رنگ است
غوّاص باید بود و جان بر کف در این بحر
دریای عشق و عاشقی بس پر نهنگ است
مگذار تنهایم در این صحرای سوزان
خود نیک دانی پای اسبم بی تو لنگ است
باز آ، بزن هر ساز خواهی تا برقصم
رقصیدن با تو، به هر سازی قشنگ است
لبخندهایت حامل پیغام صلح است
وقتی صفا آمد دگر پایان جنگ است
(دکتر حسین صفره – صفا)
به نام خدا
زن قابل تجزیه نیست!
یکی از دانشجویان علوم دینی که صفا و سادگی را با هم داشت،
پس از مدّتی به استاد خود که یکی از عالمان تراز اوّل حوزه بود
ارادت و علاقه ی زاید الوصفی پیدا کرد، او با خود اندیشید که
چه خوب بود اگر تنها خواهرش به همسری استاد درمی آمد،
پس از مدّتی تصمیم گرفت دغدغه ی خاطر خود را با استاد در میان گذارد،
نزد استاد رفت و گفت :
« اگر افتخار بدهید من دوست دارم تنها خواهرم زن شما بشود.»
استاد که تبسّم معنا داری بر لب داشت به او گفت:
« فرزندم، من یک زن دارم. اگر قابل تجزیه بود، این یک زن را هم تجزیه می کردم.»