سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکتب قرآن و عترت

به نام خدا

داد درویشی از ره تمهید

سر قلیان خود به دست مرید

گفت از دوزخ ای نکو کردار

قدری آتش به روی این بگذار

بگرفت و برفت و باز آورد

عِقد گوهر به دُرج راز آورد

گفت در دوزخ آن‌چه گردیدم

طبقات جحیم را دیدم

آتش و هیزم و زغال نبود*

اخگری بهر اشتعال نبود

هیچ‌کس آتشی نمی‌افروخت

زآتش خویش هر کسی می‌سوخت

(عبید زاکانی )

*.مرید درویش اگر درست می دید، باید سنگ های مذاب را می دید، چرا که خدای متعال هیزم جهنم را مرکب از خود مردم جهنمی و سنگ شمرده است.

«فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرین‏» (بقره:24)

پس از آتشى که هیزمش مردم و سنگ است و براى کافران مهیا شده بترسید.