سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکتب قرآن و عترت

 

خطاب ولی امر مسلمین به ملت های منطقه:

«هوشیار باشید، پشت لبخند غربی ها خیانت نهفه است!»

رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین اجلاس بیداری اسلامی، به بررسی هویت قیام ها و انقلاب منطقه پرداخته و در خصوص مخاطرات پیش روی انقلاب ها وراهکارهای پیش گیری از آسیب ها بیاناتی را ایراد کردند.
مشروح بیانات حضرت آیت الله خامنه ای به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی سیدنا محمد و آله الطیبین و صحبه المنتجبین قال الله العزیز الحکیم: بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها النبی اتق الله و لا تطع الکافرین و المنافقین ان الله کان علیما حکیماو اتبع ما یوحی الیک من ربک ان الله کان بما تعلمون خبیرا و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا [ احزاب]
به حضار گرامی و میهمانان عزیز خوشامد می گویم. آنچه ما را در اینجا گردآورده بیداری اسلامی است یعنی حالت برانگیختگی و آگاهی ای در امت اسلامی که اکنون به تحولی بزرگ در میان ملت های این منطقه انجامیده و قیامها و انقلابهائی را پدید آورده که هرگز در محاسبه شیاطین مسلط منطقه ای و بین المللی نمی گنجید؛ خیزشهای عظیمی که حصارهای استبداد و استکبار را ویران و قوای نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است.
شک نیست که تحولات بزرگ اجتماعی، همواره متکی به پشتوانه های تاریخی و تمدنی و محصول تراکم معرفتها و تجربه ها است. در صد و پنجاه سال اخیر حضور شخصیت های فکری و جهادی بزرگ و جریان ساز اسلامی در مصر و عراق و ایران و هند و کشورهای دیگری از آسیا و آفریقا، پیش زمینه های وضع کنونی دنیای اسلامند.
همچنان که تحولات دهه های پنجاه و شصت میلادی در تعدادی از این کشورها که به رژیم های غالباً متمایل به تفکرات و ایدئولوژیهای مادی منتهی شد و به اقتضای طبیعت خود پس از چندی در دام قدرت های استکباری و استعماری غرب گرفتار آمد، تجربه های درس آموزی اند که سهم وافری در شکل دادن به اندیشه عمومی و عمیق کنونی دنیای اسلام دارند.
ماجرای انقلاب کبیر اسلامی در ایران که در آن به تعبیر امام خمینی عظیم، خون بر شمشیر پیروز شد و تشکیل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پیش رونده جمهوری اسلامی و تأثیر آن در بیداری اسلامی امروز، نیز خود داستان مفصل و درخور بحث و تحقیقی است که یقیناً فصل مشبعی در تحلیل و تاریخ نگاری وضعیت کنونی دنیای اسلام را به خود اختصاص خواهد داد.
حاصل آنکه حقایق رو به افزایش کنونی در دنیای اسلام، حوادث بریده از ریشه های تاریخی و زمینه های اجتماعی و فکری نیستند تا دشمنان یا سطحی نگران بتوانند آن را موجی گذرا و حادثه ای در سطح بیانگارند و با تحلیل های انحرافی و غرض آلود، مشعل امید را در دل ملت ها خاموش سازند.
من در این گفتار برادرانه می خواهم بر روی سه نقطه اساسی درنگ کنم:
1- نگاهی اجمالی به هویت این قیامها و انقلاب ها.
2- خطرات و آسیب های بزرگی که بر سر راه آن قرار دارد.
3- پیشنهادهائی در علاج جوئی و پیشگیری از آسیب ها وخطرها.
1- در موضوع اول، به نظر من مهمترین عنصر در این انقلابها، حضور واقعی و عمومی مردم در میدان عمل و صحنه مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ایمانشان، بلکه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصله عمیقی است میان چنین حضوری با قیامی که به وسیله یک جمع نظامی یا حتی یک گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بی تفاوت مردم یا حتی مورد رضایت آنان انجام می گیرد.
در حوادث دهه پنجاه و شصت در تعدادی از کشورهای آفریقا و آسیا، بار سنگین انقلاب را نه قشرهای گوناگون مردم و جوانان از همه جای کشورها، بلکه دستجات کودتاگر یا هسته های کوچک و محدود مسلح بر دوش داشتند. آنها تصمیم گرفتند و عمل کردند و آنگاه که خودشان یا نسل پس از آنها بر اثر انگیزه ها و عوامل قابل شمارش، راه خود را عوض کردند، انقلابها به ضد خود تبدیل شد و دشمن بار دیگر بر آن کشورها تسلط یافت.
این بکلی متفاوت است با تحولی که بر دوش توده مردم است و آنهایند که جسم و جان خود را به میدان می آورند و با مجاهدت و فداکاری، دشمن را از صحنه بیرون می رانند.
در اینجا این مردم اند که شعارها را می سازند، هدفها را معین می کنند، دشمن را شناسائی و معرفی و تعقیب می کنند، آینده مطلوب را- اگرچه به اجمال- ترسیم می کنند، و در نتیجه اجازه انحراف و سازش با دشمن و تغییر مسیر را به خواص سازشکار و آلوده و به طریق اولی به عوامل نفوذی دشمن نمی دهند.
در حرکت مردمی ممکن است کار انقلاب با تأخیر انجام گیرد، ولی از سطحی گری و ناپایداری به دور است، کلمه طیبه ای است مصداق کلام خداوند که فرمود:
الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السما (ابراهیم-42)
من وقتی پیکر دلاور ملت پرافتخار مصر را از تلویزیون در میدان تحریر دیدم یقین کردم که این انقلاب پیروز خواهد شد. حقیقتی را بگویم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی در ایران که زلزله عظیمی را در حکومت های دنیاطلبان شرق و غرب پدید آورد و ملت های مسلمان را در جوش و خروشی بی سابقه انداخت، ما غالباً انتظار داشتیم که مصر پیش از همه جا، به پا خیزد. سابقه جهاد و روشنفکری و تربیت شخصیت های بزرگ مجاهد و متفکر در مصر، این توقع را در دل ما برمی انگیخت. اما از مصر صدای واضحی شنیده نمی شد. من در دل، خطاب به ملت مصر این شعر ابوفراس را زمزمه می کردم:
اراک عصی الدمع شیمتک الصبر- اما للهوی نهی علیک ولا امر...؟ وقتی ملت مصر را در میدان تحریر و میادین دیگر شهرهای مصر دیدم، پاسخ خود را شنیدم. ملت مصر با همان زبان دل به من می گفت: بلی انا مشتاق و عندی لوعه - ولکن مثلی لایذاع له سر...
این سر مقدس یعنی انگیزه و عزم قیام، به تدریج در ذهنیت ملت مصر قوام یافت و شکل گرفت و در لحظه مناسب تاریخی، عریان در صحنه ای پرشکوه به میدان آمد.
تونس و یمن و لیبی و بحرین هم دقیقاً محکوم به همین حکم اند، و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلاً.
در چنین انقلاب هائی، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانیفست های پیش ساخته گروه ها و حزبها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردم حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهای آنان اعلام و تثبیت می شود.
با این محاسبه به روشنی می توان تشخیص داد که اصول انقلابهای کنونی منطقه، مصر و دیگر کشورها، در درجه اول اینها است:
- احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی که در طول زمان با دیکتاتوری حاکمان فاسد و با سلطه سیاسی آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده است.
- برافراشتن پرچم اسلام که عقیده عمیق و دلبستگی دیرین مردم است و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفایی ای که جز در سایه شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد.
- ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه آمریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آورده اند.
- مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست که استعمار چون خنجری در پهلوی کشورهای منطقه فرو برده و وسیله ای برای ادامه سلطه اهریمنی خود ساخته و ملتی را از سرزمین تاریخی خود بیرون رانده است.
بی شک این حقیقت که انقلابهای منطقه متکی به این اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمریکا و غرب و صهیونیسم نیست و آنها همه تلاش خود را به کار می برند تا آن را انکار کنند، ولی واقعیت با انکار آن دگرگون نمی شود.
مردمی بودن این انقلابها مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. قدرت های خارجی که با آخرین توانائیها و شگردهای خود سعی می کردند حکام مستبد و فاسد و وابسته را در این کشورها حفظ کنند و تنها هنگامی از حمایت آنها دست برداشتند که قیام و عزم مردم، هیچگونه امیدی برای آنها باقی نگذاشت، حق ندارند خود را در پیروزی این انقلابها سهیم بدانند. در جائی مانند لیبی هم، ورود و دخالت آمریکا و ناتو نمی تواند حقیقت را مشوب کند. در لیبی، ناتو ضایعه های بی جبران آفریده است.
اگر دخالت نظامی ناتو و آمریکا نبود، ممکن بود مردم اندکی دیرتر پیروز شوند ولی در عوض این همه زیرساخت نابود نمی شد، این همه نفوس بی گناه از زنان و کودکان کشته نمی شدند و آنگاه دشمنانی که خود سالها همراه و همدست قذافی بوده اند مدعی حق دخالت در این کشور مظلوم و جنگ زده، نمی شدند.
مردم و نخبگان مردمی و کسانی که از مردم برآمده اند، خود صاحبان این انقلابها و متعهد به حراست از آن و ترسیم کننده مسیر آینده و رو به تکامل آن می باشند و خواهند بود ان شاءالله.
2- در موضوع آسیب ها و خطرها ... نخست باید تاکید کنم که خطر هست ولی راه مصونیت از آن نیز هست. توجه به خطر نباید ملتها را بترساند. بگذارید دشمنانتان از شما بترسند و بدانید که: ان کید الشیطان کان ضعیفا. خداوند درباره گروهی از مجاهدان صدر اسلام می فرماید: الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل. فانقلبوا بنعمه من الله و فضل لم یمسسهم سوء و اتبعوا رضوان الله و الله ذو فضل عظیم.
خطرها را باید شناخت تا در مواجهه با آن حیرت و تردید پیش نیاید و چاره و علاج، شناخته شده باشد.
ما با این خطرها پس از پیروزی انقلاب اسلامی روبرو شدیم و آنها را شناختیم و تجربه کردیم و بخواست خدا و رهبری امام خمینی و بصیرت و فداکاری مردممان از بیشتر آنها به سلامت گذشتیم، البته توطئه ها از سوی دشمن و عزم راسخ از سوی ملت، همچنان ادامه دارد.
من این آسیب ها را به دو قسم تقسیم می کنم: آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهای ما برمی خیزد، و آنها که دشمن بطور مستقیم آن را برنامه ریزی می کند.
دسته اول، چیزهائی از این قبیل است: احساس و گمان اینکه با سقوط حاکم وابسته و فاسد و دیکتاتور، کار تمام شد. راحتی خیال ناشی از احساس پیروزی و به دنبال آن کم شدن انگیزه ها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است، و آنگاه این خطر مهیب تر می شود که اشخاص درصدد تصاحب سهم ویژه در غنیمت به دست آمده باشند.
ماجرای جنگ احد و غنیمت جوئی مدافعان تنگه که به شکست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوی خداوند متعال سرزنش شدند، یک نمونه نمادین است که هرگز نباید از یادها برود. مرعوب شدن از هیمنه ظاهری مستکبران و احساس ترس از آمریکا و دیگر قدرتهای مداخله گر آسیب دیگری از این دسته است که باید از آن پرهیز کرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون کنند.
اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده ها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که بطور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن برحذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پس ظاهر دوستی و کمک پنهان می شود باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روی دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان، جن و انس، باید همه ذخائر الهی در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبهه مبارزه، نیز آفتی بزرگ است که با همه توان باید از آن گریخت.
آسیبهای دسته دوم را غالبا ملتهای این منطقه در حوادث گوناگون آزموده اند، نخستین آسیب، بر روی کار آوردن عناصری است که خود را متعهد به آمریکا و غرب می دانند. غرب می کوشد پس از سقوط ناگزیر مهره های وابسته، اصل سیستم و اهرمهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطه خود را همچنان ادامه دهد. این به معنای هدر رفتن همه تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیاری مردم مواجه شوند، می کوشند تا بدیل های انحرافی گوناگون در پیش پای نهضت و مردم بگذارند. این سناریو می تواند پیشنهاد مدلهای حکومتی و قانون اساسی هائی باشد که کشورهای اسلامی را بار دیگر در دام وابستگی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به غرب بیفکند، و می تواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالی و رسانه ای یک جریان نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهای اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنی بازگرداندن سلطه غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شده غربی و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط بر اوضاع است.
اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربه ها به ما می گوید که آنگاه روش هائی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتی میان ملتها و دولتهای همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه کردن سرمایه های ملی و نیز هجوم همه جانبه تبلیغاتی و رسانه ای را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید کردن مردم و مردد و پشیمان کردن مبارزان است. که می دانند در این صورت، شکست دادن انقلاب، ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و موثر یا بدنام کردن برخی از آنان و از سویی خریدن کسانی از سست عنصران، نیز در شمار روشهای متداول قدرتهای غربی و مدعیان تمدن و اخلاق است.
در ایران اسلامی، اسناد لانه جاسوسی که به دست انقلاب افتاد، نشان داد که همه این توطئه ها، بدقت از سوی رژیم ایالات متحده آمریکا برای ملت ایران برنامه ریزی شده بود. برای آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاکمیت وابسته در کشورهای انقلابی، اصلی است که همه این روشهای کثیف را تجویز می کند.
3-در آخرین بخش سخنانم، توصیه هائی را بر اساس تجربه عینی خودمان در ایران و آنچه از مطالعه دقیق دیگر کشورها به دست آمده است، در معرض دید و تشخیص و انتخاب شما میگذارم. شک نیست که شرائط ملتها و کشورها در همه چیز یکسان نیست ولی بیناتی وجود دارد که میتواند برای همه مفید باشد.
اولین سخن آن است که با توکل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعده های مؤکد نصرت الهی در قرآن و بکارگیری خرد و عزم و شجاعت، میتوان بر همه این موانع فائق آمد و پیروزمندانه از آنها عبور کرد. البته کاری که شما بدان همت گماشته اید بسی بزرگ و سرنوشت ساز است، پس باید زحمات بزرگ را هم بخاطر آن تحمل کرد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است: فان الله لم یقصم جباری دهرقط الا بعد تمهیل و رخاء و لم یجبر عظم احد من الامم الا بعد ازل و بلاء و فی دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر.
توصیه مهم آن است که خود را همواره در میدان بدانید: فاذا فرغت فانصب، همیشه خداوند را حاضر و کمک کار خود بدانید؛ و الی ربک فارغب، و پیروزیها ما را دچار غرور و غفلت نکند: اذا جاءنصرالله والفتح و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجاً فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان تواباً اینها پشتوانه های حقیقی یک ملت مؤمن است.
توصیه دیگر، بازخوانی دائمی اصول انقلاب است. شعارها و اصول باید تنقیح و با مبانی و محکمات اسلام تطبیق داده شوند. استقلال، آزادی، عدالتخواهی، تسلیم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفی تبعیضهای قومی و نژادی و مذهبی، نفی صریح صهیونیزم. اینها ارکان نهضت های امروز کشورهای اسلامی است و همه برگرفته از اسلام و قرآن است.
اصولتان را روی کاغذ بنویسید: اصالتهای خود را با حساسیت بالا حفظ کنید؛ نگذارید اصول نظام آینده شما را دشمنان شما بنویسند؛ نگذارید اصول اسلامی در پای منافع زودگذر قربانی شود. انحراف در انقلابها از انحراف در شعارها و هدفها، آغاز میشود. هرگز به آمریکا و ناتو و به رژیمهای جنایتکاری چون انگلیس و فرانسه و ایتالیا که زمانی دراز سرزمین شما را میان خود تقسیم و غارت کردند اعتماد نکنید؛ به آنها سوءظن داشته باشید و لبخند آنها را باور نکنید؛ پشت این لبخندها و وعده ها، توطئه ها و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهره گیری از سرچشمه فیاض اسلام به دست آورید و نسخه های بیگانه را به خودشان پس دهید.
توصیه مهم دیگر پرهیز از اختلافات مذهبی، قومی، نژادی، قبیله ای و مرزی است. تفاوتها را به رسمیت بشناسید و آن را مدیریت کنید. تفاهم میان مذاهب اسلامی کلید نجات است. آنها که آتش تفرقه مذهبی را با تکفیر این و آن دامن میزنند، اگر خودشان هم ندانند مزدور و عمله شیطانند.
نظام سازی کار بزرگ و اصلی شما است. این کاری پیچیده و دشوار است. نگذارید الگوهای لائیک یا لیبرالیسم غربی، یا ناسیونالیسم افراطی، با گرایشهای چپ مارکسیستی خود را بر شما تحمیل کند.
اردوگاه شرق چپ فرو ریخت و بلوک غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پامانده و عاقبت خیری برای آن متصور نیست.
گذشت زمان به زیان آنها و به سود جریان اسلام است.
هدف نهائی را باید امت واحده اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد.
آزادی فلسطین از چنگال درنده صهیونیستها نیز هدفی بزرگ است. کشورهای بالکان و قفقاز و آسیای غربی پس از هشتاد سال از چنگال شوروی سابق نجات یافتند؛ چرا فلسطین مظلوم نتواند پس از هفتاد سال از اسارت صهیونیستهای ظالم نجات یابد؟
نسل امروز کشورهای اسلامی این ظرفیت را دارد که به چنین کارهای بزرگی بپردازد. نسل جوان امروز مایه افتخار نسلهای پیشین خویش است. بقول شاعر عرب:
قالوا: ابوالصخر من شیبان قلت لهم کلا لعمری ولکن منه شیبان
و کم آب قد علا یابن دری شرف کما علا برسول الله عدنان
به نسل جوان خود اعتماد کنید، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده کنید، و از تجربه های مجربان و پیران، آنها را بهره مند سازید.
دو نکته مهم در اینجا وجود دارد: اول آنکه ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده یکی از مهمترین خواسته هایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالاری اسلامی» است، یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده می شوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است. این خود می تواند در کشورهای گوناگون به اقتضای شرائط، با شیوه ها و شکل های گوناگون تحقق یابد ولی با حساسیت کامل باید مراقب بود که این با دموکراسی لیبرال غربی اشتباه نشود. دموکراسی لائیک و در مواردی ضد مذهب غربی با مردمسالاری اسلامی که متعهد به ارزشها و خطوط اصلی اسلامی در نظام کشور است، هیچ نسبتی ندارد.
نکته دوم آن است که اسلامگرائی نباید با تحجر و قشری گری و تعصبهای جاهلانه و افراطی مشتبه گردد. مرز میان این دو نیز باید پررنگ باشد. افراطهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقب ماندگی و دور شدن از هدفهای والای انقلاب است، و این به نوبه خود مایه جداشدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.
خلاصه کنم: سخن از بیداری اسلامی، سخن از یک مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تأویل و تفسیر نیست؛ سخن از یک واقعیت خارجی مشهود و محسوس است که فضا را انباشته و قیامها و انقلابهای بزرگی را پدید آورده و مهره های خطرناکی از جبهه دشمن را ساقط کرده و از صحنه بیرون رانده است. با این حال، صحنه همچنان سیال و نیازمند شکل دادن و به سرانجام رساندن است. آیاتی که در طلیعه سخن تلاوت شد دستور العمل کامل و کارسازی است؛ برای همیشه و بویژه در این برهه حساس و سرنوشت ساز. خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، ولی در واقع ما همگی بدان مخاطب و مکلفیم. در این آیات، تقوا با همان معنی بلند و گسترده اش، اولین توصیه است، و سپس سرپیچیدن از فرمانبری کافران و منافقان، و پیروی از وحی الهی، و سرانجام توکل و اعتماد به خداوند...
بار دیگر این آیات را مرور کنیم: بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها النبی اتق الله و لاتطع الکافرین و المنافقین ان الله کان علیما حکیما و اتبع ما یوحی الیک من ربک ان الله کان بما تعملون خبیرا و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا.
والسلام علیکم و رحمه الله
بیداری اسلامی، ملت های مسلمان را از اسارت
رها می سازد
دبیر کل نخستین همایش بین المللی بیداری اسلامی نیز در این همایش با بیان اینکه جنبش بیداری اسلامی خواستار تعامل عادلانه و عزت مندانه با جهان است، افزود: فلسطین و مقاومت به عنوان اصلی ترین مسئله جهان اسلام به یکی از ارکان بیداری اسلامی تبدیل شده است.
دکتر علی اکبر ولایتی در مراسم افتتاحیه این همایش ادامه داد: موج جدید بیداری اسلامی که موجب سرافرازی ملت های مسلمان شده و ما را گرد هم آورده، ریشه در قرآن، سنت و تکیه بر حضور مردم در عرصه های سیاسی و اجتماعی دارد.
دبیرکل نخستین اجلاس بین المللی بیداری اسلامی گفت: این باور ایمانی به همراه خودباوری منبع الهام بخش جنبش های کنونی در کشورهای اسلامی بوده است و اراده مردم در تعیین سرنوشت خویش مردمسالاری دینی را به ارمغان آورده است.
وی ادامه داد: این حرکت عظیم و پرشور خواستار تعامل عادلانه و عزت مند با جهان است و بر استقلال سیاسی خود تاکید کرده و هرگونه سلطه گری و سلطه پذیری را نفی می کند.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل تصریح کرد: بیداری اسلامی خودآگاهی گسترده و عمیقی است که می کوشد ملت های مسلمان را از اسارت فکری، سیاسی و اقتصادی رها ساخته و عزت و پیشرفت و همدلی را بین آحاد اسلامی محقق سازد.
وی افزود: فلسطین و قدس شریف و مقاومت به عنوان اصلی ترین مسئله جهان اسلام به یکی از ارکان بیداری اسلامی تبدیل شده است.
ولایتی افزود: در آستانه این تحولات بنیادین رهبر انقلاب در استمرار اندیشه حضرت امام خمینی(ره) احیاگر بزرگ اسلامی در تاریخ معاصر، با بصیرت و دوراندیشی بیداری اسلامی را به مسلمانان جهان بشارت دادند و این گردهمایی جز در پی رهنمودهای ایشان میسر نبود.
دبیرکل همایش بین المللی بیداری اسلامی با تشکر از نهادها، سازمانها و شخصیت هایی که در برپایی این اجلاس مشارکت داشتند، یادآور شد: اجلاس مذکور با حضور بیش از 007 نفر از اندیشمندان، علما و رهبران مقاومت از سراسر جهان اسلام برگزار می شود.
وی در پایان گفت: در این اجلاس در 5 نشست تخصصی مهمترین دستاوردها، فرصت ها، چالش ها و افق های آینده جنبش بیداری اسلامی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.